گاه نوشته های من
در جستجوی آرامش
گاه نوشته های من
در جستجوی آرامشدرباره من
دوستان زیادی دارم و میتونم ساعت ها در مورد همه چیز باهاشون معاشرت کنم .اطرافیان من رو مهربون خوش اخلاق و خوش خنده و ولخرج و گاهی بی درایت میدونن از انجام کار روتین متنفرم .از بچگی شیطون بودم و معلم هابیشترسال تحصیلی از کلاس اخراجم میکردند.املام خیلی ضعیفه و یادگار اخراج های دبستانمه.اهل رویا پردازی هستم و امیدوار به آینده
ادامه...
خاطره بازی
به مناسبت روز جهانی کودک و خوندن پست بهامین جانم ..
پررنگ ترین خاطره های کودکی ام بازی های کودکی خونه ی عمو بزرگمه...
آخرین نوه ی خانواده بودم و با آخرین نوه ی دختر ۵ سال تفاوت سنی داشتم برای همین دخترها منو تو گروهشون راه نمیدادن ...
کل روزهای بچگی ام با بازی با پسرعمو ها گذشت ..
مسابقه فوتبال ،بالا رفتن از درخت ، پلیس بازی کتک کاری وشمشیر بازی و...
تموم بچگی ام با بازی های پسرونه گذشت و خیلی خیلی هم خوش گذشت ...
و یکی از پررنگ ترین خاطره های بچگی ام هم بازی با پسرهای کوچمونه که من مامانشون میشدم و کلی بازی میکردیم باهم ..
و تموم اون پسرها الان مردهای بزرگی شدن که هربار میبینمشون تو دلم کلی خوشحال میشم بابت یادآوری روزهای خوب بچگی:))))
+بچه های این دوره چه خاطراتی دارن از بچگی شون ؟
++سعی میکنم خانم کوچولو هم تموم این خاطرات رو تجربه کنه:))
++روزتون بخیر رفقا
بابا فوتبالیست!
چه باحال من یادم نمیاد دختری هم بازی بچگی های من باشه همش پسر دایی ام و بچه های همسایه بود که گاهی دعوا و گاهی آشتی بودیم.
مال خیلی وقت پیشه:(
منم:(
منم یادم نمیاد دختری هم بازی بچگی هام باشه:(
ما هم بیشتر وقتها قهر و دعوا داشتیم:)
دست گلِ بهامین بانو درد نکنه
؛باعث مرور خاطرات خیلی ها شدن
وااای مامانِ کل پسرای کوچه بودن کار خیلی سختیه:)))
بچه های این دوره زمونه؟دقیق نمی دونم،ولی یادمِ خودم اهل بازی کردن نبودم.خصوصا دخترای فامیل.بیشتر گفتگو کردن با بزرگترها رو دوست داشتم.یادمه پسرعمه ام با دست راستش، لبه ی آستینم رو لمس کردو به خواهرش گفت ؛آسیه؟ببین پیرهنِ بارون چقدر قشنگِ
منم کسری از ثانیه،دستش رو محکم گاز گرفتم
یِ سال ازم بزرگتر بود؛گفتن چرا اینجوری کردی؟گفتم ،بدون اجازه این کارو کرد.
بعدها که بزرگ شدم،فهمیدم کزار هم براش زدن:)))))))
الان دوتا پسرِ دسه گل داره.البته خانومش هم دسه گلِ
همه ایام تون بخیر :)))
آره واقعا بهامین گلم:))
گناه داشت بنده ی خدا
ولی خب حق داشتی مادر باران
ایام به خیر و شادی
ای جانم
چه خوب پست من بهونه ی این نوشته شد
دنیایی کودکی و بازی های دوران بچگی ،ثانیه ها و لحظه هاش
همش خاطره اس
مرورش حکم شیرینی عسل داره که بینهایت دلچسبه
اره واقعا ...دوران کودکی خیلی خیلی شیرینه و حکم عسل داره:))))
ممنونم ازت عزیزم