گاه نوشته های من

گاه نوشته های من

در جستجوی آرامش
گاه نوشته های من

گاه نوشته های من

در جستجوی آرامش

پیرمرد گمشده

داشتم تند از کوچه رد میشدم که توجهم به دوتا آقا با لباس مشکی و سر و وضع آشفته جلب شد داشتن یه اعلامیه نصب میکردند روی دیوار با خودم گفتم حتما اعلامیه ی ترحیمه.رفتم جلوتر دیدم عکس یه پیرمرد خوش چهره خنده رو بوده که مبتلا به آلزایمر بوده و گم شده...

ولی خب بحث من چیز دیگه ایه دوتا خانوم جوون رفتن جلوتر و با دلسوزی در مورد گم شدن میپرسیدن مردها کوتاه جواب میدادن ولی خانوم ها ول کن نبودن...

خواستم چیزی بگم به اون خانومها  ولی دیدن چشمهای غمگین به احتمال پسرهای پیرمرد ساکتم کرد...خیلی غمگین و آشفته بودن..

کاش یاد بگیریم بعضی وقتها باید ساکت باشیم..

حوالی تو .... دلتنگی چگونه است؟؟ اینجا که باران میزند...

چشام رو بستم تا یکم آرامش بگیرم یهو صدای بارون اومد :)))

و الان صدای خوشگل بارون همچنان ادامه داره

خدایا شکرت:)))

قاطی نوشت

هوا خیلییی گرم شده این روزا...

دیروز بعد مدت ها رفتم بیرون.قدم زدم.از اون خانم دستفروش لواشک خریدم همون لواشک هایی که انارش ته مزه اش تلخه ولی زرشک ش خوشمزس فقط نمک لواشک ها یکم زیاده..

کتاب خریدم کافه پیانو و هوای تازه و دفتروقایع روزانه ی روسی .

خلاصه که بعد از مدت ها گردش کردم اونم حسابی

اما آخرش سینما نرفتم-_-

جدیدا با مادر خانومی سر درس خوندن مشکل دارم-_-

کی میشه کنکور تموم شه و من راحت شم-_-

در عرض یک هفته ۳ تا از همکلاسی هام عقد کردن

دیروز یکی شون  رو تو بازاردیدم اومده بودخرید برای جشن عقدش..

ایشالا مبارکش باشه :)))))

از مسافرهای عزیز تقاضادارم که تو خیابون با شلوارک و زیرپوش تردد نکنن درستهاینجا شماله ولی ساحل نیست آخه-_-

ماه رمضان

و دیگه آخرای ماه رمضونه و آخرش سینما نرفتم

هیییییی

و اینکه بالاخره ۱۸ روز مونده تا کنکور و من بسی خوشحالم که داره تموم میشه...

+ از من به تمام دانش آموزان ایرانی نصیحت که پشت کنکور موندن خرهههه

+مادر خانومی عزیز که میگه اگه دوست داری سال بعد هم بشین....-_-

+مهمون عراقی که چند هفته پیش اومده بود خونمون از ما دعوت رسمی کرده که بریم خونشون

+جدا جنوبی ها خیلی  خوبن خیلیییییییی( خیلی را مدل خیلی خندوانه بخونین)

و یاحق

خانوم کوچولو

دیشب خانوم کوچولو دو ساعت گریه کرد که چرا ۳ شب احیا رفتیم میگف بیشتر از شب تا صبح دلش میخواد مسجد بمونه کلی طول کشید تا راضی ش کردم که شب های قدر برای همه ۳ شبه