اینم عکس خانوم کوچولو تو لباس مدرسه:))
برای اولین بار تونستم عکس بزارم:))))
ادامه مطلب ...سلام همگی
اومدم از حرفه جدیدی که یاد گرفتم بگم الان به طور کاملا رسمی یک امدادگر هلال احمرم:)))
آزمون امدادگری رو قبول شدم و بعد شکست تو کنکور حداقل یک موفقیت بسی میچسبه:))))
بهتون گفتم که چقدر تو هلال احمر خوش میگذره؟؟؟
هر چند سابقه حضورم تو هلال زیاده ولی بازم مثل روز اول هیجان انگیزه:)
خانوم کوچولو ذوق رفتن به مدرسه رو داره و هر روز میپرسه چند روز به اول مهر مونده ..
خونه باغمون تو روستا ساختنش تقریبا تموم شده و من کلی ذوق دارم برای بالکنی که دماوند قشنگ کامل مشخصه و کلی ذوق نسکافه خوردن تو بالکن خونه باغ رو دارم:)))
البته یه چیز فوق العاده دیگ آبندان نزدیک خونه باغ ک الان پره نیلوفر آبی هست :)))))
دلم تنهایی میخواد و از بودن همیشگی تو خونه خسته شدم قراره با دوستام برم مشهد ولی هنوز کارهام جفت و جور نشده امیدوارم زودتر کارها ردیف شه و برم مشهد مسافرت رفتن حتما حالم رو بهتر میکنه
و قبل رفتن به مسافرت چند روزی میخوام برم روستا و خونه زندایی جان برم تا ناراحتی اینکه یک ساله نرفتم خونه اشون رو از دلش دربیارم:)
مواظب خودتون باشین و از این روزهای بلند تابستونی نهایت لذت و ببرین:))))))))
سلامممم
وقتی که جواب ها اومد تا دیشب به صورت کاملا شکه ای روزگار میگذروندم....
درصد ها و رتبه ای ب مراتب بدتر از پارسال ....
و شکه شدن به خاطر جواب ....
روانشناسی و مشاوره و علوم تربیتی غیرانتفاعی رو زدم ...
بابت این درصدها کاملا متاسفم ...
و ب خاطر دانشگاه قبولیم.....
البته اواسط شهریور جواب میاد...
ولی حیف دوسال زندگی م ک پی کنکور حروم شد ..
از تمام شما دوستای گلم که نگران بودین ممنونم ..
حیف ک نشد که بشه ...
سلام
راستش تو شک رتبه بودم و دست و دلم به نوشتن نمیومد ...
میام و مفصل مینویسم ....
اومدم تا ازتون درخواستی داشته باشم یکی از دوستان بسیار بسیار عزیز بلاگر امروز عمل جراحی داره و از همتون میخوام انرژی مثبت براش بفرستیم تا عمل موفقی داشته باشه ....
پیشاپیش ممنون ...