مامانم رفته خرید صندوق عقب ماشین رو پر از خرید کرده برگشته...
میرم ببینم چی خریده برام یه دمپایی انداخت بغلم گفت تک مونده بود ارزون حساب کرد خریدم برات:| میگم این خریدا چیه پس؟؟؟
میگه برا بقیس..
من هیچ ...
فقط نگاه:|
دیشب آقای برادر میخواست بره مسجد و خواهرم خانوم کوچولو گریه میکرد که میخواد بره مسجد
آقای برادر: خب خانوم کوچولو قسمت آقایون که نمیری ببرمت قسمت خوهران؟؟
خانوم کوچولو:نههههه
من قسمت خانوما میخوام برم نه خواهران:)
یه بارون خوشگلی اومده بود ی ساعت پیش .منم ریلکس لباس پوشیدم رفتم تو کوچه ..
یک ساعت راه رفتم گریه کردم ...
الانم از سردرد چشم م درد میکنه...
خدایا قبل بارش بارون منو سربه نیست کن...
من ۹ ماهه قراره با یکی از دوستام برم بیرون ولی نمیدونم چرا نمیشه ..
بیچاره هربار ک پیام میده میگه تاریخ مشخص کن بریم بیرون..
ولی انگاری من حوصله ندارم
هر چند ک رفتن مون برای انجام کارهای منه