-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 اسفند 1398 23:18
این چندروز خونه نشینی واقعا سخت و طاقت فرسا گذشته .. وروزهای پراز درد ... روزهای خوبیه برای خوندن کتاب های نخونده و تماشا کردن سریال و سینمایی ها. این روزها به خیلی چیزها فکر میکنم و بیشتر به زندگی و زنده بودن. به زندگی تو جامعه ای که انقدر تاریکه که هر چی مثبت نگاه کردن بهش بازم چیزی رو تغییر نمیده . +سرگذشت ندیمه...
-
پس از ماه ها^_^
شنبه 26 بهمن 1398 02:02
نمیدونم چی شد که ننوشتم و چی شد که خواستم امشب بنویسم دلم برای تک تک روزهای قشنگ اینجا تنگ شده ^_^ امشب یک تصمیم مهم گرفتم کلی فکر کردم کلی با خودم کل کل کردم تا این تصمیم رو گرفتم برخلاف عادت همیشگی ام قلبم رو فراموش کردم و با عقلم تصمیم گرفتم و حس میکنم خیلی خیلی بزرگ شدم تا بتونم قلبم رو کاملا بیخیال شم.. خداکنه...
-
آخیش:)
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 15:32
دلم تنگ شد برای خونه ی دنجم آخیشششش:)
-
خانوم کوچولو
جمعه 5 بهمن 1397 01:34
با خانوم کوچولو اسامی پایتخت ها رو مرور میکردیم یادم اومد پایتخت ایران و نپرسیدم ازش .بهش گفتم پایتخت ایران چیه؟ گفت:علی آباد:/ بچه فکر کرده علی آباد سریال پایتخت،پایتخت ایرانه: دی
-
قاطی نوشت
دوشنبه 24 دی 1397 20:38
و تمام.... فشار زیاد روزانه ۳ امتحان تموم شد ... و موفق شدم:)))) البته که آزمون عملی رو فقط قبول شدم و جواب آزمون کتبی رو نمیدونم .... خانم کوچولو کلی خوشحاله برگشتم خونه و از کنارم جم نمیخوره بعد از ۶ روز اومدم خونه.. و خوشحالم
-
...
شنبه 15 دی 1397 15:10
انگار دارم مثل قبل میشم.. امروز هوا فوق العاده بود ... اولین امتحان پایان ترم دانشجویی ام رو دادم.... از روزهام بگم که خب با نبودن کنار اومدم ولی دلم تا ابد پیشش میمونه ... روزه م به سمت عادی شدن پیش میره ... دارم کارهام و میرسم تا به ماموریت ۲۰ ام برسم و خب واقعا سخته وسط امتحانها فشار رئیسم:( ولی بازم شکر به خاطر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 دی 1397 18:32
من زخمهای بینظیری به تن دارم؛ اما، تو مهربانترینشان بودی، عمیقترینشان، عزیزترینشان! بعد از تو آدمها، تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم هیچکدامشان به پای تو به قلبم نرسیدند....
-
یلدا
شنبه 1 دی 1397 14:08
امسال متفاوت ترین یلدای زندگیم رو گذروندم و بعد از خوردن شام دراز کشیدم و فکر کردم و فکر ... اولین یلدایی بود که تنهای تنها بودم و اتفاقا خوشحالم که تنها گذروندمش ... دلم برای حرف زدن با آدم ها تنگ شده .. حرف نمیزنم با کسی و این خیلی عجیبه ... ولی این کلبه ی کوچولو شنونده ی خوبیه برای حرف ها... اولین روز زمستون رو تو...
-
آه...
پنجشنبه 22 آذر 1397 22:49
آه و نفرینش تا ابد پشتمه.... شبها خوابم نمیبره و روزها م تلخه...غذا از گلوم پایین نمیره .. تاوان کارم حتما حتما تلخه .. و منم به تلخی عادت دارم.. امیدوارم بتونم از پس تاوان کارم بربیام.... +روزهای ابری منم درحال گذره... و منم راضی ام به رضای او
-
روشن سیاه پوش میشود...
سهشنبه 20 آذر 1397 14:32
بهترین و نزدیک ترین دوست و همراهم دیشب راس ساعت ۱۲ رفت... رفت جایی که شاید دیدارمون دفعه بعد تو خواب باشه .. یا خواب یا مرگ .. تنها چیزی که میتونه باعث شه دوباره ببینمش... +بابت تاخیرم عذر میخوام ...
-
....
چهارشنبه 30 آبان 1397 14:59
فکر کنم مجبور به مهاجرت شدم.. چندین پست م پاک شده و ناراحتم بابتش .. احتمالا به فکر یک وبلاگ دیگه باید باشم ...
-
قاطی نوشت
دوشنبه 7 آبان 1397 23:31
صبح سوار تاکسی بودم به خاطر پیاده روی بزرگی که خیلی طولانیه به مناسبت اربعین تموم شهر قفل بود و منم تو ترافیک مونده بودم قرار بود که با ماشین هلال ۶ نفره بریم برای مصاحبه و همه منتظر من بودن... تو اون شلوغی ها راننده تاکسی توجه منو به خودش جلب کرد یه آقای حدودا پنجاه و پنج ساله که قیافه و تیپ خشنی هم داشت ساعت ۹ به...
-
....
یکشنبه 6 آبان 1397 21:36
سلام روزهای دانشجویی هیجان انگیزی دارم بچه های ورودی پایه و خوبی که همه روز لبخند به لب هام میارن بس که خوب و مهربونن .. سه شنبه هایی که چند ساعت بیکاریم میریم دریا یا رستوران و کلی خوش میگذرونیم:) خلاصه که روزهای عجیب و قشنگیه ... گفته بودم یکی از قشنگ ترین پیاده رو های شمال رو به روی دانشگاه ماست؟ یک خیابون پراز...
-
قاطی نوشت
شنبه 5 آبان 1397 22:39
اوه کلی دلم برای کلبه ی خلوتم تنگ شده بود ... روزهای شلوغ و درهمی رو میگذرونم ... مسافرت دو روزه ای به تهران داشتم و کلی برنامه هام عقب افتاده .. این کلبه ی کوچولو تا ابد برام دوست داشتنی میمونه:))) مراقب خودتون باشین رفقا
-
پاییز
سهشنبه 24 مهر 1397 00:16
چقدر خوبه که بارون میاد... روزهای طولانی و شلوغ پاییزی منم در حال گذره:))) و حتما برنامه می گذارم برای لذت بردن از طبیعت پاییزی:)
-
خاطره بازی
دوشنبه 16 مهر 1397 11:35
به مناسبت روز جهانی کودک و خوندن پست بهامین جانم .. پررنگ ترین خاطره های کودکی ام بازی های کودکی خونه ی عمو بزرگمه... آخرین نوه ی خانواده بودم و با آخرین نوه ی دختر ۵ سال تفاوت سنی داشتم برای همین دخترها منو تو گروهشون راه نمیدادن ... کل روزهای بچگی ام با بازی با پسرعمو ها گذشت .. مسابقه فوتبال ، بالا رفتن از درخت ،...
-
قاطی نوشت
یکشنبه 15 مهر 1397 00:46
دانشگاه شروع شده و خب نمیتونم هنوز برنامه ریزی کنم که به کارها برسم:))) خیلی خیلی روزهای پاییزی و شلوغیه:))) سیل اومده و هلال بسی شلوغه و منم نمیرسم هیچ کاری بکنم:((( تو این روزهای پاییزی مراقب خودتون باشین رفقا
-
روزانه نوشت
پنجشنبه 5 مهر 1397 19:33
سلام چقدر حس قشنگیه که داریم فوتبال میبینیم با چایی و تخمه :)) منم دارم شال گردن میبافم و خانوم کوچولو هم داره نقاشی هاش رو رنگ میکنه:))
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 مهر 1397 02:54
زلزله اومده و قلبم هنوز تند تند میزنه ... بالای سر خونواده میرم و صدای نفس هاش رو چک میکنم .. چقدر وحشتناک و ترسناکه .. و چقدر زندگی مون به یه تار مو بنده... هنوز میترسم و نفس کشیدن سخته ..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 مهر 1397 02:17
زلزله اومد و هنوز قلبم تند تند میزنه صدبار رفتم بالای سر خونوادم و صلوات فرستادم تو دلم براشون ... چقدر زلزله خطرناک و بده:( هنوزم میترسم
-
قاطی نوشت
شنبه 31 شهریور 1397 17:24
اومدم روستا خونه ی دایی جان .تاسوعا و عاشورای خوبی بود .روز عاشورا روستامون دسته میاد و کلی شلوغه و خب تموم فامیل ها رو تو این دو روز میبینیم.و خب چقدر بچه ها زود بزرگ میشن .. دایی م یه خونه باغ بزرگ داره پره مرغ و خروس و جوجه و گوسفند حتی :)) خلاصه که دهاتی بودن هم خوبه ها:))) من که کللللی بهم خوش گذشت این چند روز...
-
قاطی نوشت
پنجشنبه 22 شهریور 1397 15:54
خب روانشناسی بابل قبول شدم . بازم شکر .... مسابقه رفاقت مهر هلال هم عالی بود :))) + از صبح مادر خانومی تموم خونه رو بهم ریخته و گردگیری قبل مدرسه رو شروع کرده و هر چی توضیح میدم که هلال باید برم گوش نمیده و من از صبح دارم میشورم و میسابم ولی تموم نمیشه :((( ++ شنبه باید برم برای کارهای ثبت نام دانشگاه +++دانشگاه قبولی...
-
قاطی نوشت
جمعه 16 شهریور 1397 18:03
یک چیز قشنگی که واقعا لبخند به لبهام آورده تو این چند روزه کمک مردم مهربونمون برای آب بچه های سیستان و بلوچستانه:))) روشن خانومی قراره بره یه مسابقه ی استانی که بین نجاتگران ۱۹ شهر استان مازندران برگزار میشه و حسابی خوشحالم براش:)) هرچند که ساعت ۶ عصر وقت دکتر دارم و نگرانم ک سر وقت نرسم .. +چقدر لبخند های مادر خانومی...
-
قاطی نوشت
سهشنبه 13 شهریور 1397 15:59
از بعد مشهد تا حالا دو بار دیگ درخواست مشهد داشتم:)))) یکی اواخر شهریور با هلال .یکی ابان ماه با دوستهام:))) ک خب هیچ کدومشون رو مطمئن نیستم ک برم:)))) از خودم بگم ک همش بیرونم یا مشغول مهمان ها.... خلاصه ک تابستون پرجنب و جوش منم داره کم کم به آخرش میرسه و همچنان دلم میخواد ادامه داشته باشه ... کتاب میخونم و آهنگ گوش...
-
سفر نوشت...
شنبه 10 شهریور 1397 12:16
دیروز از سفر مشهد برگشتیم و تا شب مشغول جابجا کردن وسایل بودم ... سفر پنج نفره با یک ماشین سواری واقعا سخت و مزخرفه . مشهد بودیم که از هلال زنگ زدن و گفتن اسمم رو برای سفر مشهد نوشتند. از حرم بگم ک فوق العاده خوب بود ولی به شدت شلوغ ..عرب هایی که به خاطر بی ارزش شدن پول ایران کلی برو بیا داشتند .بیشتر ها هم مو میکاشتن...
-
سفر نوشت...
جمعه 2 شهریور 1397 10:08
سلامم تو راه مشهدمممم :)))))
-
خانوم کوچولو
شنبه 20 مرداد 1397 20:18
اینم عکس خانوم کوچولو تو لباس مدرسه:)) برای اولین بار تونستم عکس بزارم:))))
-
قاطی نوشت
سهشنبه 16 مرداد 1397 21:21
سلام همگی اومدم از حرفه جدیدی که یاد گرفتم بگم الان به طور کاملا رسمی یک امدادگر هلال احمرم:))) آزمون امدادگری رو قبول شدم و بعد شکست تو کنکور حداقل یک موفقیت بسی میچسبه:)))) بهتون گفتم که چقدر تو هلال احمر خوش میگذره؟؟؟ هر چند سابقه حضورم تو هلال زیاده ولی بازم مثل روز اول هیجان انگیزه:) خانوم کوچولو ذوق رفتن به...
-
کنکور نوشت..
یکشنبه 14 مرداد 1397 13:22
سلامممم وقتی که جواب ها اومد تا دیشب به صورت کاملا شکه ای روزگار میگذروندم.... درصد ها و رتبه ای ب مراتب بدتر از پارسال .... و شکه شدن به خاطر جواب .... روانشناسی و مشاوره و علوم تربیتی غیرانتفاعی رو زدم ... بابت این درصدها کاملا متاسفم ... و ب خاطر دانشگاه قبولیم..... البته اواسط شهریور جواب میاد... ولی حیف دوسال...
-
دوباره نوشت ...
شنبه 13 مرداد 1397 10:05
سلام راستش تو شک رتبه بودم و دست و دلم به نوشتن نمیومد ... میام و مفصل مینویسم .... اومدم تا ازتون درخواستی داشته باشم یکی از دوستان بسیار بسیار عزیز بلاگر امروز عمل جراحی داره و از همتون میخوام انرژی مثبت براش بفرستیم تا عمل موفقی داشته باشه .... پیشاپیش ممنون ...